دلایل تازه، برای مشتریان قدیمی!
شما نیاز دارید که مشتریان جوان را نگاه دارید، ولی باید دلایل تازه ای به آنان ارائه دهید تا محصول شما را بخرند.به همین دلیل شرکت های سازنده کفش های ورزشی مرتبا محصولات خود را از نو ابداع می کنند. آنها می دانند که مشتریان جوان، امروزه در معرض بمباران اطلاعات تازه ای هستند که فریاد می زند در عوض محصولات آنها، محصول من را بخرید در اوایل دهه ۱۹۷۰، شرکت کوکاکولا این پیام را با صدای بلند و به وضوح شنید؛ زمانی که شروع به از دست دادن مصرف کنندگانش کرد. چنین فرض شده بود که چون مردم عاشق کوکاکولا هستند، پس به طور خودکار آن را مصرف خواهند کرد. حدس بزنید چه شد؟ مردم عاشق آن بودند، ولی مصرفش نمی کردند. عین همین قضیه برای بسیاری از شرکت های دیگر که موضوع را نادیده گرفته بودند، اتفاق افتاد بازار کفش های کانورس زمانی بسیار داغ بود..امروز این کفش ها کجا هستند؟ چه بر سر لی وایز آمد؟ در دهه ۱۹۸۰ ، هیچ کجایی نبود که بروید و چیزی از لی وایز نشنوید یا نبینید. مطمئنا امروزه هم هنوز هستند، ولی اخیرا سهم بازار آن را بررسی کرده اید؟ اسنپل ، نوشابه ای که در اوایل دهه ۱۹۹۰ معجزه تلقی می شد، آغازی توفانی داشت و چنین به نظر می رسید که جایگزین تمامی نوشابه های گازدار شود. برسر آن چه آمد؟ مردم هنوز تعداد کثیری کوک و پپسی و حتی فروتوپیا می خرند، ولی اسنپل کجاست؟ نایک، مثال دیگری است. در اوایل و میانه دهه ۱۹۹۰ ، نایک بر تمامی کالاهای ورزشی حکومت می کرد، ولی به ناگاه ، آن اهمیت سابق را از دست داد. تقریبا به طور همزمان، نام تجاری دیگری به نام آدیداس که تقریبا مرده بود، زنده شد. چگونه ؟ مسلما آدیداس با قطع تماس با مشتریانش ،خود را دچار وضع بدی می دید، ولی برخلاف کانورس که به همین وضع دچار شده بود، آموخت که همواره نیاز به آن دارد که برای مصرف کنندگان مورد نظرش، جذاب باشد آدیداس دریافت که نه تنها باید خرید کفش های کتانی را به خریداران گوشزد نماید، بلکه باید بگوید که چرا باید آنها را خریداری کنند. به منظور جلب نظر مصرف کنندگان، نیاز به آن بود که آنچه آدیداس را از دیگر کفش های کتانی، ویژه و متفاوت می کرد( سبک، قیمت، کیفیت و تجربه) مجددا برقرار شود.و آدیداس درست به همین نحو عمل کرد. آدیداس با شدت و حدت هرچه تمام تر بازگشت از آنجا که سکان نایک در دست فیل نایت است، مطمئن هستم که نایک یک بار دیگر باز خواهد گشت تا صنعت ورزش را دوباره در دست گیرد. ولی سوالی که باقی می ماند آن است که چرا نایک در ان زمان رابطه خود را از دست داد؟ چون مغرور شده بود. موفقیت باعث تباهی می شود. شما نمی توانید کسب و کار خود را مسلم شده فرض کنید، حال هر کس که می خواهید باشید حال که فهمیدید رابطه مستقیمی بین بازاریابی و وادار کردن مشتریان به خرید محصول شما وجود دارد، خواهید دید که این امر اختیاری نیست و در واقع این فعالیت، مهمترین فعالیت یک شرکت است. هر عملی که شرکت شما انجام می دهد، نیاز به آن دارد که با یک فکر بازاریابانه طراحی و اجرا شود و اگر بازاریابی جوهر اصلی کسب و کار شما نباشد، سرنوشت شومی در انتظارتان خواهد بود. فروش شما رشد نخواهد کرد، همچنین منفعت هایتان. شما سهم بازارتان را از دست خواهید داد و رقبایی که بازاریابی می دانند، شما را به کناری پرتاب خواهند کرد. اگر خود، موقعیت تان را حفظ نکنید، آنان به جای شما این موقعیت را به چنگ خواهندآورد.